آریا..میوه عشق من و سعید

دکتر همتی از سفر بازگشت

امروز یکشنبه 24 اذر ماه است. بالاخره دکتر همتی بعد ازمدتها از سفر برگشت  و من امروز ساعت 12 (بازم تنها) رفتم پیشش. از شانس خوبم به موقع رسیدم و اولین مریضش بودم و زودی نوبتم شد. پرونده مو بهش نشون دادم و ازم پرسید که سالبوتامول رو میخوری یانه. منم به دروغ گفتم اره. اخه دکتر درخشان بهم گفته بود نیازی نیست بخوری. منم دو ماه بود که قطعش کرده بودم. بعد دکتر همتی گفت تو سلامت بارداریتو مدیون سالبوتامول هستی و اگه نخورده بودی تا الان سقط میکردی . چون اندازه رحمت خیلی کوچیکه . گفتم دکتر چجوری بدون سونوگرافی بهم میگید کوچیکه، گفت از تجربم و از تاریخ تولدت و ... . گفتم اخه رشد جنین خوب بوده و سون چیزی نشون نداده و ... خلاصه بحث بی فایده بود ...
27 آذر 1392

سونو 24 هفته

امروز یکشنبه 14 مهر است.   دکتر همتی مهر و ابان رو سفره و آذر برمیگرده. یعنی من دوماه بی دکتر هستم. اما برای اینکه از سلامتی شازده کوچولوی خودمون مطمئن بشیم با سعید تصمیم گرفتیم یه سونوگرافی بریم که اینبار خودش هم همرام اومد. ساعت 4 بعد از ظهر نوبت داشتیم ، اتفاقا خیلی هم معطل نشدیم. دکتر الماسیان طبق سونوی قبلی گفت باید جنینیت الان 23 هفته باشه ولی وزنش دوهفته اضافست و به 25 هفته میخوره. خلاصه گفت یه ازمایش قند بده . اما من فکر میکنم دکتر الماسیان اشتباه کرده و گلپسر من همون 25 هفته شه. ولی برا اطمینان رفتم دادم دکتر برام ازمایش نوشت که فردا برم ازمایشمو بدم.   امروز تو سونوگرافی ما چیز واضحی ندیدیم. اخه آریا خواب بو...
24 آذر 1392

سیسمونی گل پسر ما

این یه نمای کلی از اتاق پسرکمون استیکرهایی که مامان گلش چسبونده آویز تختش که میچرخه و موزیکاله این روتختی رو به مناسبت اینکه پسر زمستونه انتخاب کردم از بین این  اسباب بازیها ، میمون و رباط مال بچگیه خودم بوده اینها هم کرم و شامپو و ضد آفتاب و روغن و ...است. اینم شیشه شیر و لیوان ابمیوه و شیردوش،مسواک،ناخنگیر،درجه تب و ... فلاسک و ظروف غذای خونه و مسافرتی لوازم تحریر و تخته و کتاب داستان(ایده دوست مامان جونش بود) رختخواب مخملی و تترون که من عاشق اون قهوه ای -طلایی ام. زیر انداز های تعویض اینم پتوی دورپیچ پشه بند، خیلی دوست داشت...
13 آذر 1392

مایع امنیوتیک

امروز سه شنبه 5 اذر ماه است. روز یکشنبه صبح چون دلم برا دیدن آریا یه ذره شده بود رفتم سونوگرافی پیش دکتر الماسیان. البته قبلش پیش دکتر درخشان رفته بودم و ازش خواسته بودم که برام سونو بنویسه و اون هم گفت برو مایع امنیوتیکت رو چک کن. خلاصه تنهایی رفتم سونو و مثه دفعه پیش باز گل پسر من تو حالتی قرار گرفته بود که دیدنش سخت بود. با این حساب تو یه لحظه نیمرخش رو دیدم که اول خمیازه کشید ، بعد شروع کرد مزه مزه کردن دهنش واااای که چه حالی میده صورت جنین رو تو سونو ببینی. دکتر به شوخی یا جدی گفتی پسرت ازین کله گنده هاست . سر گردی داره. و بینیش کوچیکه و لباش بزرگتر از بینیشه. واای که اومدم خونه با سعید چقدر خندیدیم و گفتیم از بس بقیه رو مسخره ک...
13 آذر 1392
1